بدون عنوان
داشتم به چشمانت فکر میکردم که دیدم با نفس هایم شیشه ی پنجره ی قطار را بخار گرفته…
با انگشتم روی پنجره اش، دو نقطه روی هم کشیدم و یک پرانتز بسته و زیرش نوشتم :
چه خوب که هستی …
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی